خیلی وقته ازش خبری نیست!۲۴ -۲۵ سالی هست اسمی هم ازش نشنیدم!حتما آدم بدی این

روزا وجود نداره!

البته هیچ وقت هم ندیدمش....فقط تو لحظه های حساس اسمشو اززبون مادربزرگ می شنیدیم:

علی ورکش!توبره تو پایین کش...بچه ی بد مارو بالا کش!

همه زل می زدیم به بخاری هیزمی اتاق ...مادربزرگ می گفت:الان با پوستین و توبره میاد و بچه

های شری روکه نمی خوابند باخودش می بره!ما هم ازترس می رفتیم زیر لحاف و جرات نمی کردیم

سرمونو بیاریم بیرون...بعد کم کم خوابمون می برد

روز بعد با احتیاط ازکنار بخاری رد می شدیم وحداقل توی اتاق بچه های خوبی می شدیم!